ازدواج اجباری

فلش بک ساعت 6
ویو ا‌/ت
آماده شدم که برم کافه برای دیدن لاران از لاران خیلی خوشم اومد هم خوشگله هم مهربون نمی دونم چرا یونگی اینقدر ازش بدش میاد
لباس ا/ت اسلاید اول
لباس لاران اسلاید دوم
تاکسی گرفتم و تو راه که لاران زنگ زد
ا/ت:الو
لاران:کجایی
ا/ت:تاکسی گرفتم دارم میام سمت کافه
لاران:منتظرتم
ا/ت:هوم
بعد از چند دقیقه رسیدم کافه
ا‌/ت :سلام
لارن:سلام
لاران:چرا اینقدر دیر کردی
ا/ت:ترافیک بود
لاران:اوکی بیا یک چیزی سفارش بدیم
ا/ت:من پاستا چیکن آلفردو
لاران:منم سیب زمینی سرخ کرده و کوکلا
چند دقیقه بعد
لاران :میگم ا/ت
ا/ت:چی
لارتن:گفتی فامیلیت چی
ا/ت:پارک ا/ت
لاران :پارک جیمین و میشناسی
ا/ت:باز چیکار کرده اون اسکل
لاران لیوان آب رو برداشت
لاران :مگه میشناسیش
ا/ت:آره دادشمه که آب تو گلوش گیر کرد و سرفه کرد
ا/ت:هی چیشد خوبی
لاران:خو..... بم
ا/ت :چرا اینجوری شدی
لاران :یم چیزی میگم بین خودمون بمونه
ا/ت:بگو
لاران :وقتی کلاس نهم بودم و سال آخرم بود یعنی 15سالم بود از یک سال بالایی که اسمش پارک جیمین بودو 18 سالش بود و دوست داشتم برای همین یک نامه عاشقانه نوشتم اونقدر احمق بودم که جلوی همه بهش دادم و اونم خیلی سرد بهم گفت من دوست دختر از اون روز به بعد جرعت نمیکنم برم جلو و هیچکس برام مثل اون نمیشید
ا/ت:یعنی.. تو.. روی داداش من کراش داشتی
لاران:آره (خجالت)
ا/ت:(خنده) کی رو اون اسکل کراش میزنه

هنوزم دوستش داری
لاران : وقتی 20 سالم شد به درخاست پدرم رفتم آمریکا و الان 25 سالمه که برگشتم کره و من دیگه اونو ندیدم که ببینم چه شکلی
ا/ت:جیمین توی دوران مدرسه خیلی زشت بود الان خوشگل تره
لاران :اصن دیگه نمیخام بعهش فکر کنم یا ببینمش
ا/ت:بنظرت عشقت واقعی
لاران :نمی دونم
ا‌/ت:ولی حیف تو به این خوشگلی به این پولداری بیایی رو داداش اسکل و بی پول من کراش بزنی
لاران:چی بگم
ا‌‌/ت:خیلی خوب به کسی چیزی نمیگم

من دیگه باید برم خونه الاناس که یونگی برسه
لاران:منم دارم میرم خونه مامان و بابام راهمون یکی بزار برسونمت
ا/ت:باشه
دیدگاه ها (۳)

ازدواج اجباری پارت 27

ازدواج اجباری

ازدواج اجباری پارت 25

ازدواج اجباری پارت 24

پارت ۴۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۴۵ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط